آخرین خبرها

از انکار تا کشتار؛ روایتی از رویکردهای جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با اعتراضات - محمد رحمانی‌فر

۱۴۰۱.۰۸.۰۷, ۰۶:۵۶
از انکار تا کشتار؛ روایتی از رویکردهای جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با اعتراضات - محمد رحمانی‌فر

Gunaz.tv

وقتی خبر کشته‌شدن مهسا امینی به دست نیروهای گشت ارشاد منتشر شد، کمتر کسی تصور می‌کرد که در اندک زمانی اعتراضات خیابانی سراسر کشور را در بر بگیرد. بیانیه‌های اولیه احزاب و شخصیت‌های شناخته شده مخالف جمهوری اسلامی ایران حاکی از آن است که آنها باور نمی‌کردند با این بهانه بتوانند مردم را به خیابان‌ها بکشانند و باید صرفاً به اعتراضات در فضای مجازی و یا تعطیل کردن محل کسب و کار، آن هم در برخی مناطق کشور، بسنده نمایند. لکن، خیزش سراسری مردم همه آنها را بهت‌زده کرد و در واقع می‌توان گفت که در این ماجرا مردم از احزاب و سیاسیون پیشی گرفتند. ولی در مورد جمهوری اسلامی ایران چطور؟ آیا جمهوری اسلامی ایران هم غافلگیر شد؟

 

با مرور تاریخ سه دهه گذشته جمهوری اسلامی ایران می‌توان گفت که این رژیم با خیزش‌های خودجوش مردمی ناآشنا نیست و تجربه کافی در مواجهه با چنین خیزش‌هایی دارد. در تیر 78 اکثر دانشگاه‌های بزرگ کشور و خیابان‌های برخی از شهرها شاهد اعتراضات گسترده مخالفان بود. در خرداد 85 تقریباً تمام شهرهای مناطق تورک‌نشین ایران، مخصوصاً منطقه آذربایجان، در اعتراض به انتشار یک کاریکاتور موهن در روزنامه دولتی ایران به پا خاستند و بیش از یک هفته خیابان‌ها را به تسخیر خود درآوردند. در خرداد 88 به دنبال اعلام نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری اعتراضات گسترده‌ای در اکثر مناطق کشور شکل گرفت. در دی 96 و آبان 98 نیز اعتراضات نسبتاً گسترده‌ای در اکثر نقاط کشور شکل گرفت. در این نوشته کوتاه، مجال بررسی تک تک این اعتراضات و پرداختن به سرنوشت نهایی آنها وجود ندارد. با این حال، ذکر این نکته لازم است که حتی بنا به تأیید منابع و مراجع رسمی حکومتی تمامی این اعتراضات به کشته‌شدن، دستگیری و ضرب و شتم تعداد قابل توجهی از معترضان انجامید.

 

با گذشت بیش از بیست روز از آغاز اعتراضات اخیر در ایران منابع و مراجع رسمی حکومتی تا این لحظه آمار جامعی از کشته‌شدگان، مجروحان و حتی بازداشت‌شدگان ارائه نداده‌اند. البته، تلویزیون حکومتی جمهوری اسلامی ایران روز پنج‌شنبه، 14 مهر، در یک بخش خبری اذعان نمود که «۱۷ نفر از حاضران در اعتراضات و نیروهای پلیس در تجمعات اخیر، جان باختند». لکن، این شبکه خبری جزئیات بیشتری در این‌ زمینه اعلام نکرد و مشخص نیست این افراد فقط از معترضان بوده‌اند یا نیروهای امنیتی هم در بین آن‌ها هستند. در خبری دیگر که آن هم از تلویزیون حکومتی جمهوری اسلامی ایران پخش شد، استاندار سیستان و بلوچستان از کشته‌شدن 19 نفر و مجروح شدن 21 نفر در درگیری‌های خونین زاهدان خبر داد. با این حال، آمارهای سازمان‌های حقوق بشری ایرانی و بین‌المللی حکایت از آن دارد که تعداد کشته‌شده‌های زاهدان و اعتراضات اخیر به ده‌ها و تعداد بازداشت‌شدگان به صدها و حتی هزاران نفر می‌رسد. در میان کشته‌ها و بازداشت‌شده‌ها تعداد کودکان زیر 18 سال قابل توجه است. کما اینکه، ویدیوها و تصاویر منتشر شده در فضای مجازی گویای آمار بالای کشته‌ها و زخمی‌ها در این اعتراضات می‌باشد.

 

بنابراین، می‌توان گفت که همچون اعتراضات پیشین در این اعتراضات هم رویکرد اصلی جمهوری اسلامی ایران سرکوب اعتراضات به هر وسیله و با هر هزینه ممکن بوده‌است. با این حال، به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی همزمان با تلاش برای سرکوب فیزیکی اعتراضات و مسدود کردن برخی از شبکه‌های مجازی پر طرفدار در ایران به منظور ممانعت از انعکاس اخبار اعتراضات و جلوگیری از انتشار فراخوان‌های مردمی جهت شرکت در اعتراضات، رویکرد انکار را نیز در پیش گرفته‌است. به عنوان مثال، جمهوری اسلامی ایران علی‌رغم تمامی شواهد موجود، تا این لحظه از پذیرش رسمی قتل مهسا امینی، حدیث نجفی و نیکا شاکرمی که کشته شدن هر کدام از آنها واکنش‌های داخلی و بین‌المللی بسیاری را در پی داشته‌است، خودداری نموده‌است. آن هم در شرایطی که به گفته محمد صالح نیکبخت، وکیل خانواده مهسا امینی، پرونده مهسا امینی از سوی قوه قضائیه ایران با عنوان «قتل» به دادسرای جنایی ارجاع شده است و یا در مورد حدیث نجفی گزارش پزشکی قانونی کشور حاکی از کشته شدن وی در اثر اصابت گلوله می‌باشد.

 

جمهوری اسلامی ایران در راستای رویکرد انکارگرایانه خویش، خانواده‌های کشته‌شده‌ها را تحت فشار قرار می‌دهد تا منکر کشته‌شدن فرزندانشان در اعتراضات شوند. اظهارات اولیه برخی از منسوبین خانواده حدیث نجفی و نیکا شاکرمی مبین این معناست. به عنوان نمونه دیگر می‌توان به مورد آیسان معدن پسندی اشاره نمود که علی‌رغم اینکه تصاویر منتشر شده حکایت از کشته شدن وی در خیابان شریعتی تبریز در میانه اعتراضات داشت، خانواده وی در ابتدا علت مرگ وی را ایست قلبی عنوان نمودند و بعدها با انتشار ویدیویی اظهار نمودند که برای تحویل گرفتن جنازه دخترشان مجبور به انکار قتل وی شدند. در حالی که پروژه اعترافات اجباری خانواده‌های کشته‌شدگان و افراد دستگیر شده هم اکنون در جریان است و تلویزیون حکومتی ایران مرتباً در حال پخش چنین برنامه‌هایی است، مقامات جمهوری اسلامی ایران از یکسو منکر قتل معترضین می‌شوند و از سوی دیگر سعی می‌کنند حداقل در برخی از مناطق کشور گناه کشته‌شدن معترضان را به گردن مخالفین جمهوری اسلامی ایران بیندازند. به عنوان مثال، فرمانده نیروی انتظامی استان کردستان در مصاحبه با خبرگزاری دولتی ایرنا مدعی شد که کشته‌شده‌های اعتراضات در آن استان «در قالب پروسه کشته سازی، توسط ضد انقلاب کشته شده‌اند.»

 

رویکرد دیگر جمهوری اسلامی در مواجهه با اعتراضات اخیر، همچون تمام اعتراضات پیشین، انتساب این اعتراضات به بیگانگان، مخصوصاً آمریکا و اسرائیل، و انکار ماهیت مردمی این اعتراضات بود تا بدین وسیله سرکوب اعتراضات را مشروع جلوه دهد. این رویکرد را می‌توان در سخنان اکثر مقامات جمهوری اسلامی ایران مشاهده کرد. چنانکه رهبر جمهوری اسلامی ایران هم در تنها واکنش عمومی خود به اعتراضات اخیر بر این نکته انگشت گذاشت.

 

چنانچه اشاره شد رویکردهای مزبور مختص اعتراضات اخیر نیست و می‌توان گفت جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با تمامی اعتراضات مردمی به این رویکردها متوسل شده‌است. لکن، همانگونه که اعتراضات اخیر از برخی جهات با اعتراضات قبلی تفاوت دارد، رویکردهای نظام حاکم هم در مواجهه با این اعتراضات دارای تفاوت بوده‌است. به عنوان مثال، شاید برای اولین بار در طول چند دهه اخیر، به جز سال‌های اول انقلاب، است که حکومت جمهوری اسلامی ایران سعی در تبلیغ پروژه «تجزیه‌هراسی» دارد. چنانچه در یک اظهار نظر تقریباً بی‌سابقه، رهبر جمهوری اسلامی ایران در جمع فرماندهان و پرسنل نظامی کشور با بیان اینکه « دشمن در محاسبات خود درباره شمال غرب و جنوب شرق کشور دچار اشتباه است»، عملاً و علناً از موضع «تجزیه‌هراسی» به موضوع اعتراضات ورود کرد.

 

البته، گوشزد کردن خطر تجزیه ایران در اظهارات مقامات سیاسی جمهوری اسلامی ایران مسبوق به سابقه است. چنانچه به دنبال اعتراضات گسترده مردمی در اکثر شهرهای استان‌های آذربایجان، خرداد 1385، علیه انتشار کاریکاتور موهن روزنامه دولتی ایران، محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور وقت، در سخنرانی خود در شهر تبریز به آنهایی که به تعبیر وی «در آن سوی مرزها کمین کرده و خیالاتی در سر دارند» هشدار داد. مشابه چنین اظهار نظرهایی را می‌توان در خصوص وقایعی که در دهه‌های اخیر در مناطق بلوچ‌نشین، عرب‌نشین و کوردنشین به وقوع پیوسته، پیدا نمود. لکن، چنانکه اشاره کردم این اولین باری است که عالی‌ترین مقام سیاسی جمهوری اسلامی ایران یک چنین اظهار نظری را بر زبان می‌آورد، آن هم نه در شرایطی که همچون موارد قبلی در مواجهه با یک واقعه مربوط به مناطق تورک‌نشین، بلوچ‌نشین، عرب‌نشین یا کوردنشین  بر زبان آورده شود، بلکه در واقعه‌ای که جنبه سراسری دارد و حتی جنبه سراسری بودن آن بر ابعاد منطقه‌ای آن سایه انداخته است.

 

پرسشی که مطرح می‌شود این است که چرا مقامات جمهوری اسلامی ایران و در رأس آنها عالی‌ترین مقام سیاسی این کشور در مواجهه با اعتراضات اخیر پروژه «تجزیه‌هراسی» را کلید زده‌اند. در پاسخ باید گفت که اعتراضات اخیر تنها حرکت اعتراضی است که در طول سه دهه اخیر حیات سیاسی جمهوری اسلامی ایران شکل سراسری به خود گرفته‌است (به عنوان مثال، مردم آذربایجان از خرداد 85 تاکنون در هیچ حرکت اعتراضی با مردم سایر مناطق ایران همراهی نکرده‌بودند که البته این امر نیازمند تحلیل جداگانه‌ای است) و تنها حرکت اعتراضی است که بیش از بیست روز تداوم یافته است و توانسته افکار داخلی و بین‌المللی را به خود معطوف نماید. در چنین شرایطی است که جمهوری اسلامی ایران به منظور فرونشاندن اعتراضات مردمی همگام با رویکردهای همیشگی به دنبال ایجاد خلل در صف معترضان نیز می‌باشد.

 

جمهوری اسلامی ایران به خوبی می‌داند که بسیاری از مخالفانش حساسیت بسیار زیادی نسبت به موضوع حفظ تمامیت ارضی ایران دارند و بارها اظهار نموده‌اند که حفظ نظام جمهوری اسلامی ایران را به تجزیه این کشور ترجیح می‌دهند. در واقع، جمهوری اسلامی ایران با همان حربه‌ای وارد میدان می‌شود که بهانه‌اش را قبلاً مخالفانش به دست وی داده‌اند. نشان دادن پرچم ترکیه در میان آلات و اداوت مجرمانه مکشوفه از بازداشتی‌های تبریز، انتشار یک خبر جعلی مبنی بر کشف و ضبط محموله بمب و سایر مهمات جنگی در حین ورود به کشور از مرز جمهوری آذربایجان، موشک‌باران مناطق شمال عراق با هدف تحریک گرو‌ه‌های مسلح کوردی به انجام اقداماتی در داخل خاک ایران و ایجاد درگیری‌های خونین در بلوچستان همه و همه در راستای رویکرد «تجزیه‌هراسی» و مأیوس کردن مخالفان از تداوم اعتراضات صورت گرفته‌است.

 

در واقع، مانور نظامی گسترده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مجاورت مرز جمهوری آذربایجان و پوشش گسترده آن و همچنین پروپاگاندای تبلیغاتی رژیم در خصوص تهدید جمهوری آذربایجان به حمله نظامی را نیز باید از همین منظر مورد تحلیل قرار داد. تقریبا همه می‌دانند که آذربایجانی‌های دو سوی آراز اشتراکات ملی، تاریخی، زبانی و فرهنگی بسیاری با همدیگر دارند و ایده استقلال آذربایجان جنوبی از ایران و تشکیل کشور واحد آذربایجان هواداران زیادی در هر دو بخش آذربایجان دارد. لکن، خط و نشان کشیدن جمهوری اسلامی ایران برای آذربایجان در شرایط کنونی تنها و تنها با هدف «تجزیه‌هراسی» و ایجاد یأس در بین معترضان  مرکزگرا صورت می‌گیرد. از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران به خوبی می‌داند که در سایه تبلیغات مسموم جریانات نژادگرای ایرانشهری، بخش مهمی از مرکزگرایان به شدت دارای روحیه تورک‌ستیزانه و آذربایجان‌ستیزانه هستند و در تلاش است که با مانور تبلیغاتی گسترده خود روحیه روحیه تورک‌ستیزانه و آذربایجان‌ستیزانه آنها را ارضا نماید.

 

گوناز تی وی

SH.A

اخبار منتخب

Most Read