آخرین خبرها

درج نوشته‌ «جواد اسماییل بیلی» در سایت اینفورماتور آذربایجان شمالی

۱۴۰۰.۰۷.۲۸, ۰۷:۳۶
درج نوشته‌ «جواد اسماییل بیلی» در سایت اینفورماتور آذربایجان شمالی

Gunaz.tv

گوناز تی‌ وی: روزنامه‌نگار شناخته‌شده و مجری تلویزیون گوناز تی وی، جواد اسماییل بیلی، در جواب یک دوست در صفحه فیس‌بوک، در پاسخ به زندگی در ایالات‌متحده آمریکا، متنی نوشته است. سایت Informator.az نیز این نوشته را در سایت خود درج نموده است.

 

به گزارش گوناز تی وی از وب‌سایت دانشکده خبرنگاری آذربایجان شمالی Informator.az، جواد اسماییل بیلی، تجربه‌ها و گذشته خود را در فیس‌بوک به اشتراک گذاشته است که برای بسیاری، حتی در آذربایجان شمالی نیز قابل‌تأمل است.

 

 

مجری تلویزیون شبکه گوناز تی وی، 55 سال زندگی خود را به 4 نوع زندگی متفاوت توصیف کرده است. وی گفته است: «در وهله اول درجایی به نام ایران، مثل یک "مانقورت" زندگی کردم، یعنی من در زمان شاه یا ملا، هویت خود را نمی‌دانستم. همه از مدرسه، از مدرسه ابتدایی تا دانشگاه این‌گونه می‌آموزند. در نظام آموزشی ایران، همه‌چیز برای ایرانیان است و حتی عالمان ما را مثل یک فارس، به ما معرفی کرده‌اند، از قبیل مولوی، شمس تبریزی، نظامی گنجوی و غیره... به‌طور خلاصه، زندگی بسیار وحشتناکی را با افکار پان فاشیستی برای ما تحمیل کردند و مطمئنم که همه نیز این زندگی را تجربه داشته‌اند. گاهی اوقات بعضی می‌گویند که من "بوزقورت" متولدشده‌ام، من دراین‌باره هیچ حرفی ندارم. اما در یک جمله، من به برده‌های فارس‌ها تبدیل‌شده بودم.»

 

 

در ادامه جواد اسماییل بیلی افزود: «زندگی دوم من، ناخواسته و هم زمان با جنگ ایران و عراق بود که بیش از یک‌میلیون نفر کشته و زخمی‌شدند. در هر عملیات جنگ، چندین اجساد به‌جا می‌ماند، من نیز در بحبوحه آن جنگ به مدت 30 ماه به خدمت سربازی رفتم، که 24 ماه از آن قانونی بود و شش ماه از آن بردگی اجباری به بهانه طولانی شدن جنگ بود که، خدمت کردم. چندین بار نیز مرگ را مقابل چشمان خود دیدم و هر بار نیز شانس آوردم که هر قسمت از آن‌یک ماجراجویی است.»

 

 

 

وی ادامه داد: «زندگی سوم من، بعد از مهاجرت به آذربایجان شمالی است. در آن زمان لیسانس و مدرک کارشناسی ارشد خود را در دانشکده روزنامه‌نگاری دانشگاه دولتی باکو بانام «محمدامین رسول‌زاده» فارغ‌التحصیل شدم. گرچه زبان مادری ما یکسان است، اما رقابت با دانش آموزان محلی بسیار دشوار بود. به‌خصوص وقتی‌که باید همه‌چیز را از ابتدا شروع کرد، بسیار غیرقابل‌تحمل می‌شد. این زندگی مرا به خودم بازگرداند. از مانقورت بودن رها شدم( البته مانقورت نیز دیدم). احترام و هویت خودم را یافتم. یاد گرفتم که آنچه به‌عنوان قهرمان فارس‌ها به ما آموخته بودند، همان قهرمانان خودمان بود. درنهایت متوجه شدم که من هم کشور و دولتی دارم. با تمام مشکلات، آذربایجان تنها دولت در جهان است که حتی اگر هر آذربایجانی را گرسنه نگه دارد، گوشت آن را بخورد، استخوانش را دور نمی‌اندازد. بسیار روشن بگویم، آذربایجان شمالی برای من در مقایسه با ایران، هزار برابر بومی و باارزش است.»

 

 

«زندگی چهارم من مهاجرت به آمریکا بود. این مهاجرت از روی ضرورت بود. پس از دولت ائلچی بئی، یک توافق‌نامه اجباری میان آذربایجان و ایران امضا شد، که هیچ سند رسمی دولتی برای کسانی که از آذربایجان جنوبی برای فعالیت‌های سیاسی مهاجرت می‌کنند، صادر نشود. بنابراین من تا پایان عمر باید بدون هیچ کاغذی زندگی می‌کردم که غیرممکن بود. بالاخره من از طریق سازمان ملل به ایالات‌متحده آمریکا آمدم که به قانون، بشریت و انسان‌ها ارزش و احترام قائل است. در مدت کوتاهی گرین کارت، بعداً اقامت و صاحب پاسپورت شدم. آمریکا کشوری است که ایران نمی‌تواند به او دیکته کند که به چه کسی اقامت یا سند بدهد و به چه کسی ندهد. آمریکا کشوری آزاد است. هر کاری، در هر زمینه‌ای که استعداد و علاقه دارید، می‌توانید انجام دهید. می‌توانید فقیر یا یک میلیاردر باشید، این به خود شما بستگی دارد. البته که هرکجا خوش باشید، آنجا وطن شماست. اما به مهاجرت عادت کرده‌ام متأسفانه قاره‌ی بهتری وجود ندارد. قطعاً می‌رفتم.»

 

گوناز تی‌ وی

R.F

 

 

 

Similar News

اخبار منتخب

Most Read