آخرین خبرها

آذربایجان در جدال برای اوراسیا؛ بازیابی رویکرد ژئو استراتژیک آمریکا - مایکل دوران(بخش دوم)

۱۴۰۰.۱۱.۱۴, ۰۹:۱۳
آذربایجان در جدال برای اوراسیا؛ بازیابی رویکرد ژئو استراتژیک آمریکا - مایکل دوران(بخش دوم)

Gunaz.tv

)تحلیلی موشکافانه در خصوص جایگاه آذربایجان در معادلات ژئوپولیتیک منطقه(

آذربایجان در جدال برای اوراسیا

بازیابی رویکرد ژئو استراتژیک آمریکا

نویسنده: مایکل دوران (عضو ارشد موسسه هادسون. مدیر ارشد سابق در شورای امنیت ملی ایالات متحده، مشاور ارشد در وزارت خارجه ایالات متحده، و دستیار وزیر دفاع ایالات متحده آمریکا)

مترجم: محمد رحمانی‌فر (نویسنده و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ آذربایجان)

 

در 10 دسامبر 2020، ارواح سواران شمشیرزن لشکر تورک‌های توران در باکو ظاهر شدند. این ارواح توسط رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه که به منظور شرکت در جشن پیروزی جنگ دوم قره‌باغ به الهام علی‌اف رئیس جمهور آذربایجان پیوسته‌بود، احضار شدند. اردوغان از روی تریبون شعری فولکلوریک خواند- مرثیه‌ای در سوگ جدایی مردم آذربایجان با رود ارس. مقامات ایرانی، به نوبه خود، این اشتیاق به وحدت را تهدیدی جدی برای تمامیت ارضی ایران تفسیر کردند و از خشم منفجر شدند. در میان انبوه واکنش‌ها، می‌توان به بیانیه امضا شده از سوی سه چهارم نمایندگان مجلس ایران اشاره‌نمود. این بیانیه که در یک برنامه تلویزیونی خوانده شد، اظهارات اردوغان را "به شدت محکوم کرد". وزارت امور خارجه ایران سفیر ترکیه را برای اعتراض فرا خواند. سعید خطیب زاده، سخنگوی وزارت امور خارجه در توییتر نوشت: "به سفیر ترکیه گفته شد که مبتنی کردن سیاست خارجی بر توهم، کار عاقلانه ای نیست."

جواد ظریف، وزیر امور خارجه وقت ایران نیز در توییتر خود تهدیدی توخالی منتشر کرد. او نوشت: "اردوغان از معنای واقعی شعر مطلع نشده بود". این ناله از جدا شدن آذربایجانی‌ها از یکدیگر نبود، بلکه درباره "جدایی اجباری" آذربایجان از "میهن ایرانی" بود. ظریف در ادامه پرسید: آیا اردوغان متوجه نشده بود که "حاکمیت جمهوری آذربایجان را تضعیف می کند؟" او هشدار داد: "هیچ کس نمی‌تواند در مورد آذربایجان عزیز ما اظهار نظر کند". ظریف می‌خواست نشان دهد که طرف دیگر هم می‌تواند در بازی ادعای ارضی شرکت کند: ترکیه و آذربایجان باید مراقب باشند که مبادا ایران تصمیم به بازگرداندن آذربایجان به میهن بگیرد. اما ظریف و همکاران ایرانی‌اش با تبدیل یک شعر به یک حادثه دیپلماتیک، ناخواسته ناتوانی خود را در معرض نمایش قرار دادند. تهران نتوانست هیچ نقشی در تغییر شکل دادن به جنگ در مرزهای خود ایفا نماید و کاملاً از دیپلماسی پس از جنگ نیز کنار گذاشته شد. تهران در هیچ یک از مرزهای دیگر خود، تا این اندازه آشکار، خالی از نفوذ نیست. با این حال، موج خشمی که متوجه اردوغان شد، فاش نمود که بیشترین وحشت آنها ناشی از الحاق‌گرایی باکو نیست، بلکه از یک جنبش تورانی وسیع‌تر به رهبری آنکارا است. بر خلاف آذربایجان، ترکیه کمی پرجمعیت تر از ایران است و قدرت نظامی بسیار بیشتری دارد. ترکیه یک قدرت در حال رشد است و نمی توان آن را ترساند.

در حالی که کلمه توران ریشه در زبان فارسی دارد، در قرن نوزدهم به ترکی عثمانی راه یافت. البته از نظر معنایی بیشتر از اینکه بر مفهوم جغرافیایی دلالت داشته‌باشد، بر مفهوم قوم‌شناسی متمرکز شد. "پان تورانیسم" اکنون به جنبشی اطلاق می شود که به دنبال اتحاد همه مردم تورک از امپراتوری عثمانی تا آسیای مرکزی - از استانبول تا کوه های آلتای بود.

در اغلب مواقع، جمهوری ترکیه از پان تورانیسم اجتناب کرده است و آن را ایده‌ای رمانتیک و جنبش رویاپردازان می‌داند که می‌تواند پای ترکیه را به ماجراجویی‌های پرهزینه ولی بیهوده خارجی بکشاند. اما در سال‌های اخیر، یک رشته سیاست‌های پانتورانیستی آنکارا ظاهر شده است، بخشی به دلیل سیاست داخلی ترکیه، بخشی به دلیل منابع انرژی فراوان آسیای مرکزی که باید از ترکیه عبور کند تا به اروپا برسد، بخشی به دلیل خلاء ناشی از عقب نشینی ایالات متحده و تا حدی به دلیل موفقیت‌آمیز بودن اتحاد ترکیه و آذربایجان.

در میان تمامی کشورهای تورک‌نشین، آذربایجان و ترکیه از همه به یکدیگر نزدیکترند و زبان آنها برای هم قابل فهم است. هنگامی که تورک‌ها و آذربایجانی‌ها در مورد روابط دوجانبه خود صحبت می‌کنند، همیشه عبارت "یک ملت، دو دولت" را بر زبان می‌آورند. این صرفاً یک شعار سیاسی نیست: در فرهنگ عامه هر دو کشور، نمونه‌های فراوانی از ابراز محبت متقابل وجود دارد.

در غرب، به ویژه در طول جنگ دوم قره باغ، بسیاری از ناظران این محبت متقابل و اتحاد نظامی ناشی از آن را به عنوان یک ائتلاف "جهادی" به رهبری اردوغان، اخوان المسلمین فرضی، به تصویر کشیدند. اگر بخواهم صریح صحبت کنم باید بگویم که این تصویرسازی به نحو مضحکانه‌ای ناشی از ناآگاهی است. تورک‌ها سنی مذهب هستند. بنابراین اسلام گرایان تورک، آذربایجانی‌های پس از شوروی را به عنوان شیعیان ودکا خور می‌دانند و نظر مثبتی به آنها ندارند. اردوغان وقتی الهام علی‌اف را در آغوش می‌گیرد، هیچ تشویقی از سوی متدینان ترکیه دریافت نمی‌کند. البته، وی با این کار، تایید ملی‌گرایان سکولار را که اعضای ائتلاف داخلی او هستند، به دست می‌آورد. اما رشته های دیگری نیز در ریسمان پان‌تورانیستی وجود دارد که آنکارا اخیراً آن در حال بافت آن است.

ترکیه نقش اصلی را در ایجاد سازمان کشورهای تورک ایفا کرده است که اعضای آن شامل آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان (مجارستان و ترکمنستان به عنوان عضو ناظر) می‌شود. این سازمان که در سال 2009 به عنوان شورای تورک‌ها تأسیس شد و مقر آن در استانبول می‌باشد، پاسخ ترکیه به سازمان همکاری شانگهای چین و اتحادیه اوراسیا روسیه است. این تشکیلات، همکاری بین دولت‌های کشورهای تورک‌زبان را تقویت می‌‌نماید و باشگاهی از دولت‌ها را ایجاد می‌کند که با وجود تفاوت‌های فراوان، یک چیز مشترک دارند: تمایل به رهایی از سلطه قدرت های بزرگتر و در رأس آنها روسیه و چین. سازمان کشورهای تورک در غیاب سازوکار الزام‌آور برای هماهنگ‌سازی سیاست‌های اقتصادی و امنیتی اعضای خود، در حال حاضر تهدیدی جدی برای چین و روسیه ایجاد نمی کند. با این حال، هر دو کشور، مانند ایران،  بر اقلیت‌های مسلمان تورک حکومت می‌کنند و به همین دلیل نسبت به همبستگی تورک‌ها بسیار محتاط هستند، حتی اگر به شکل یک سازمان بی‌دندان باشد. علاوه بر این، رویدادها به سرعت در حال تحول هستند. جنگ دوم قره باغ قابلیت هواپیماهای جنگی بدون سرنشین ترکیه (پهپاد) را در غلبه بر سیستم تسلیحاتی روسیه به نمایش گذاشت. برخی از صداهای با نفوذ در ترکیه اکنون خواستار همکاری امنیتی نزدیک‌تر میان کشورهای تورک هستند. هنگامی که دولت قزاقستان از اوکراین پیروی کرد و در نوامبر 2021 قراردادی را با آنکارا برای خرید پهپادهای ترکیه امضا کرد، ولادیمیر پوتین و شی جین پینگ نمی توانستند ناراضی نباشند.

اما این علی خامنه‌ای است که بیشترین ترس را دارد. برای تهران، جنگ دوم قره باغ چیزی بیش از نمایش اقتدار نظامی ترکیه بود. توافق آتش‌بس، ارمنستان را ملزم می‌کند که یک پل زمینی را در داخل قلمرو خود باز کند که آذربایجان را به منطقه نخجوان، که هم مرز با ترکیه است، متصل کند. این پل که تورک‌ها و آذربایجانی‌ها آن را کریدور زنگزور می‌نامند، در محافل پان تورانیستی معنای نمادین زیادی دارد. هنگامی که این طرح عملیاتی شود، امکان سفر از اروپا به چین را بدون خروج از خاک تورک‌ها (به جز کریدور ارمنستان که کمتر از 50 کیلومتر خواهد بود) فراهم می کند. وضعیت جنگی در 30 سال گذشته بین ارمنستان و آذربایجان مانع ایجاد چنین خطوط ریلی یا بزرگراهی مستقیم شد، اگرچه در دوره‌های شوروی، روسیه ]تزاری[  و ایران ]تا دوره قاجار[ وجود داشت. ماده 9 توافقنامه آتش بس، مسیر از بین رفته را احیا می‌کند. به موجب این ماده، "جمهوری ارمنستان امنیت ارتباطات حمل و نقل بین مناطق غربی جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان را به منظور فراهم ساختن تردد بدون مانع افراد، وسایل نقلیه و بار در هر دو جهت تضمین خواهد نمود."

این مسیر ساده مایه کابوس‌های تهران شده است، جایی که کریدور زنگزور به مثابه یک نقشه پان‌تورانیستی یک تصرف ارضی دیده می شود. تهران نگران است که «کریدور حمل‌ونقل» امروز،  فردا به یک حائل امنیتی تبدیل شود. این امر منجر به استقرار نیروی مشترک ترکیه و آذربایجان بین ایران و ارمنستان شده و ارتباط این دو را از یکدیگر قطع خواهد کرد. در این صورت، سربازان پان‌تورانیست در امتداد شمال غرب ایران آرایش نظامی خواهند گرفت؛ آماده برای تهاجم یا تحریک میلیون‌ها ایرانی آذربایجانی ساکن در آن سوی مرز که فقط به اندازه مسافت یک سنگ پرتابی، فاصله دارند. در نشست سازمان کشورهای تورک در نوامبر 2021، الهام علی‌اف هیچ کاری برای آرام کردن اعصاب ایران انجام نداد. او گفت: «کریدور زنگزور، کل جهان تورک را به هم پیوند خواهد داد».

رابطه «ویژه» مسکو با باکو

اگر آذربایجان به عنوان یک عامل موازنه طبیعی در برابر ایران عمل می کند، پس رشد آن نفوذ روسیه را در قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی نیز به میزان قابل توجهی تحلیل برده است. با این حال، برای ظاهربینان در واشنگتن، جلای ظاهری روابط گرم و دوستانه بین مسکو و باکو اغلب تأثیر ماندگارتری می‌گذارد. در میان نخبگان آذربایجان که کاملاً به زبان روسی مسلط هستند و اغلب در مسکو تحصیل کرده‌اند، گروه قابل توجهی وجود دارد که روابط نزدیک با پوتین را تشویق می‌کنند. از این منظر، رهبر روسیه به هیچ وجه ضد آذربایجان به نظر نمی‌رسد. در طول جنگ دوم قره باغ، برخی از ناظران حتی وی را متمایل به طرفداری از آذربایجان تشخیص دادند. اما در ادامه با ذکر دلایلی روشن خواهد شد که این توصیف برداشت نادرست از رویکرد پوتین است. به هر حال، این مساله بر برخی از جنبه‌های بسیار واقعی و شگفت‌انگیز سیاست روسیه مبتنی می‌باشد- به ویژه خویشتنداری نظامی که روسیه حتی زمانی که آذربایجان در بحبوحه نبردها ویدئوهایی را منتشر کرد که نشان دهنده شکست ارتش ارمنستان و انهدام تسلیحات پیشرفته روسیه بود، از خود نشان داد.

پوتین برای توجیه خویشتن داری خود، پشت قوانین بین المللی پنهان شد که آشکارا سرزمین‌های اشغال شده توسط ارمنستان در جنگ اول قره باغ را متعلق به آذربایجان می‌داند. این واقعیت به او اجازه داد تا ادعا کند که تعهدات روسیه فقط مربوط به مواردی است که خاک ارمنستان مورد تهاجم قرار گیرد، نه مربوط به نیروهای ارمنی حاضر در سرزمین‌های اشغالی آذربایجان، یعنی جایی که جنگ دوم قره باغ در آن رخ داد. در 22 اکتبر 2020، در میانه جنگ، پوتین در مباحثه‌ای که توسط یک اتاق فکر مسکو سازماندهی شده بود حاضر شد. هنگامی که از وی پرسیده شد که آیا روابط ویژه کرملین با ایروان باعث می‌شود که این کشور طرف ارمنستان را بگیرد، او پاسخ داد که سیاست روسیه بی‌طرفی در قبال طرفین جنگ می‌باشد. پوتین پاسخ داد: "از ابتدا شروع کنیم، با [] چه کسی حمایت کنیم. شما گفتید که روسیه همیشه روابط ویژه‌ای با ارمنستان داشته است. اما ما همیشه با آذربایجان روابط ویژه ای داشته ایم." چنین اظهاراتی، هنگامی که با روابط پر تنش پوتین با نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان کنار هم قرار گرفت، این تصور را در واشنگتن تقویت نمود که این باکو است که در رقابت برای جلب نظر رهبر روسیه برنده‌ شده‌است، نه ایروان. انقلاب مخملی 2018، جنبش اصلاحی پوپولیستی پاشینیان، پیشاپیش زمینی حاصلخیز برای ریشه‌گیری چنین برداشت‌هایی ایجاد کرده بود. این امر موجب بذل توجه غرب به او شد و کرملین را عصبانی کرد- به ویژه زمانی که منجر به دستگیری رابرت کوچاریان، رئیس جمهور دو دوره سابق ارمنستان که وابستگی زیادی به پوتین داشت، گردید. حبس بدون اجازه یاران پوتین، گناه کبیره نظم جدید روسیه است.

و هر گناهی مجازاتی دارد. هنگامی که جنگ دوم قره باغ آغاز شد، پوتین از آن برای تنبیه پاشینیان استفاده کرد - تا به او یادآوری کند که در روابط روسیه و ارمنستان، این مسکو است که دسته تازیانه را در دست دارد. لکن، این کل ماجرا نبود. وقتی جنگ به پایان رسید، پوتین دو جایزه برای روسیه به ارمغان آورد: نقش اصلی در دیپلماسی پیرامون درگیری و استقرار نیروهای حافظ صلح روسیه در منطقه- در مجموع نزدیک به 2000 نفر - که باکو، برای اولین بار، با اکراه آن را در خاک آذربایجان پذیرفت. علی اف، به نوبه خود، هیچ اعتراضی در مورد کسب این جوایز از سوی روسیه مطرح نکرد.

اگرچه این حقایق کاملاً درست است، اما تصویر استراتژیک بسیار گمراه‌کننده‌ای را ترسیم می‌کند و چشم را به جزئیاتی معطوف می‌کند که در ظاهر مهم به نظر می‌رسند، اما پس از بررسی دقیق، مشخص می‌شود که ربطی به امنیت ملی آمریکا ندارند. به عنوان مثال، روابط بد پوتین و پاشینیان را در نظر بگیرید. آنها مطمئناً توجه را جلب می کنند، همانطور که رقابت بین شخصیت‌های قدرتمند همواره چنین است. اما از منظر منافع آمریکا، آنها بیشتر از یک سریال آبکی تلویزیونی حائز اهمیت نیستند. دلیلش هم ساده است: آنها موقعیت برتر ارتش روسیه در ارمنستان را تهدید نمی کنند.

در ذهن پوتین، ارمنستان نه به عنوان یک دوست و نه به عنوان یک متحد بلکه به عنوان یک ماهواره طبقه بندی می‌شود. این واقعیت ساده اغلب در واشنگتن مورد غفلت قرار می‌گیرد، اما این یک داستان قدیمی است و تا به حال باید برای همه متخصصان امنیت ملی آشکار شده باشد. اندکی پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، رهبران ایروان، ارمنستان را به لنگر روسیه در قفقاز جنوبی تبدیل کردند. در این فرآیند، آنها دستگاه امنیتی کشور را تماماً و برای همیشه در دستان مسکو قرار دادند. روسیه شریک تجاری درجه یک ارمنستان است. روس‌ها ارتفاعات فرماندهی اقتصاد ارمنستان را اشغال کرده‌اند -نه فقط شبکه ریلی، خطوط گاز و نیروگاه هسته‌ای آن را. مهمتر از آن، ارتش روسیه دو پایگاه اصلی در این کشور دارد که از آن‌ها تعداد زیادی از مواضع عملیاتی تهاجمی را پشتیبانی می‌کند. واحدهای روسی به طور معمول نیروهای ارمنی را از جمله در وظایف گشت مرزی پشتیبانی می کنند. در حالی که آذربایجان سلاح های مورد نیاز خود را باید از روسیه خریداری کند، ارمنستان آنها را به صورت رایگان یا با تخفیف دریافت می‌کند. ارتش روسیه بر حریم فضایی ارمنستان کنترل کامل و مستقیم دارد.

این کشور همچنین زرادخانه تسلیحات استراتژیک ارمنستان را تحت کنترل دارد. اگرچه این واقعیت برای درک نتیجه جنگ دوم قره باغ بسیار حائز اهمیت می‌باشد، اما در ایالات متحده تقریباً مورد توجه قرار نگرفته است. در جریان درگیری، ارتش ارمنستان یک یا چند موشک بالستیک SS-26 اسکندر را به سمت باکو پرتاب کرد (در مورد تعداد موشک‌های پرتاب شده ابهام وجود دارد و برخی منابع معتبر احتمال می‌دهند که این تعداد دو یا بیشتر باشد.) مسکو به ارتش ارمنستان اختیار پرتاب مستقل SS-26 اسکندر را نمی دهد.

یکی از افراد بسیار بالا در زنجیره فرماندهی روسیه، احتمالاً حتی خود پوتین، این حمله را تایید کرده است. به احتمال زیاد، آن شخص حتی تشویق یا سفارش کرده است. شواهد بسیار معتبری در دست داریم که پرتاب یا پرتاب ها در 8 یا 9 نوامبر 2020 رخ داده است. توافق آتش‌بس در اواخر 9 نوامبر 2020 بین ارمنستان، آذربایجان و روسیه امضا شد و در 10 نوامبر 2020 لازم‌الاجرا شد. پرتاب یا پرتاب‌ها در ساعات پایانی جنگ و در حالی که پوتین در حال مقدمه‌چینی برای آتش بس بود، انجام شد. به عبارت دیگر، آن موشک‌ها اهرم اصلی پوتین در مذاکرات بودند.

مروری گذرا به وضعیت میدان جنگ انگیزه‌های او را آشکار می کند. ارتش آذربایجان به تازگی یک حمله غافلگیرانه متهورانه و موفقیت آمیز را انجام داده بود که ارمنی‌ها را از شهر شوشا، که بر فراز خانکندی، شهر اصلی ارمنی‌نشین قره باغ قرار دارد، بیرون راند- جایزه استراتژیک آذربایجان. این عملیات ارتش آذربایجان را در موقعیتی قرار داد که تمام نیروهای ارمنی را در کوتاه مدت از قره باغ خارج کند. به عبارت دیگر آذربایجانی‌ها فقط یک روز با پیروزی کامل فاصله داشتند.

در چنین شرایطی بود که دستور حمله به باکو صادر شد. بی‌شک، علی‌اف پیام این علی‌اف پرتاب را دریافت کرد؛ یعنی، پیامی از پوتین که چیزی شبیه به پیام‌های زیر بود: اخراج کامل نیروهای ارمنی از قره باغ خط قرمز مسکو است؛ عدم پذیرش آتش بس فوری ماشه تنش بزرگ با روسیه را خواهد چکاند؛ این تنش منجر به حمله به اهداف غیرنظامی آذربایجان در پایتخت، باکو، و زیرساخت های نفت و گاز این کشور خواهد شد. حتی می‌تواند شامل حضور ناگهانی «مردان سبز کوچک» در میدان نبرد در قره‌باغ باشد همانگونه که در سال 2014 وارد اوکراین شدند.

این تهدید به تشدید تنش، نارسایی برچسب "طرفدار آذربایجان" را که برخی از حساب‌ها به سیاست روسیه در طول جنگ دوم قره باغ چسبانده‌اند، آشکار می کند. پوتین بدون شک از تنبیه پاشینیان لذت برد، اما سیلی زدن به نخست وزیر تازه کار ارمنستان هدف استراتژیک وی نبود. در عین حال، پوتین هیچ علاقه ویژه‌ای به آذربایجان نداشت. تنها هدف او، که با تمرکز زیاد دنبال می‌نمود، حفظ موقعیت روسیه به عنوان متعادل کننده بین باکو و ایروان بود. او اجازه نداد آذربایجان برنده شود، زیرا پیروزی کامل آنها نه تنها به درگیری، به طور کامل و برای همیشه پایان می‌داد، بلکه به نقش "امپراتوری" روسیه در قفقاز جنوبی نیز پایان می‌داد.

از این منظر، پرتاب اسکندر SS-26 یک پیام دیگر را نیز منتقل کرد: آذربایجان باید "صلح بانان" روسی را در کریدور لاچین، مسیر اصلی ارمنستان به منطقه مورد استقرار نیروهای حافظ صلح روسیه در قره باغ بپذیرد (که در قلمرو ملی آذربایجان قرار دارد). کنترل مستقیم روسیه بر این کریدور به مسکو اهرم فشاری بر ایروان و باکو به طور همزمان می دهد. پوتین با استقرار ارتش روسیه به عنوان نگهبان مسیر دسترسی ارمنیان به سرزمینی که از نظر آنها میراث مقدس ملی است، کنترل آهنین مسکو بر ایروان را حفظ کرد. به همین ترتیب، با مستقر ساختن نیروهای روسی در موقعیتی که آنها در صورت تمایل می توانستند فوراً شوشا را از چنگ آذربایجان درآورند - شوشا، جواهر تاج قره‌باغ آذربایجان و شهری که برای دهه‌ها موضوع اشتیاق ملی بوده است - او تضمین نمود که باکو سخت تلاش خواهد کرد تا در افسون نیک مسکو باقی بماند.

مقایسه با اوکراین و گرجستان آموزنده است. در مورد آذربایجان، نیروهای حافظ صلح روسیه همان عملکرد دوگانه‌ای را به انجام می‌رسانند که نیروهای روسی در دونباس و اوستیای جنوبی انجام می‌دهند. آنها به طور همزمان به عنوان یک تهدید معتبر دائمی و به عنوان پیش‌قراول یک نیروی متجاوز عمل می‌کنند و به آذربایجان القا می‌نمایند که باید به قدرت روسیه احترام قائل شود. برای مثال، آنها باکو را تشویق می‌کنند که از ایجاد روابط صمیمانه‌تر با ناتو خودداری کند و به خرید تسلیحات روسی ادامه دهد-هرچند که آذربایجان، علی‌رغم توسعه روابط دفاعی خود با تورک‌ها، اسرائیلی‌ها و دیگران، هرگز از خرید تسلیحات روسی اجتناب ننموده است.

دورنمایی که دگرگون شده

روابط احترام‌آمیز باکو با مسکو از سر ضرورت است. اما وقتی از واشنگتن به این نوع احترام نگریسته می‌شود، گاهی آمریکایی‌‌ها از مشاهده تغییر چشمگیر توازن قدرت که جنگ دوم قره باغ مبین آن است عاجز می‌شوند. آذربایجانی‌ها به منظور اجتناب از تحریک روسیه، هرگز رشد توانایی‌های خود را تبلیغ نمی کنند و موفقیت های خود را به رخ نمی کشند. درنتیجه، بسیاری از ناظران آمریکایی از تشخیص مهم‌ترین جنبه آتش بس عاجز مانده‌اند: روسیه چاره ای جز نظارت بر صلح با همراهی ترکیه نداشت.

اینکه پوتین به یک قدرت رقیب اجازه ایفای چنین نقشی را، در منطقه‌ای که به طور سنتی حوزه منافع روسیه محسوب می‌شده، داد موجی از ناباوری را در مسکو ایجاد کرد. در یک کنفرانس مطبوعاتی در پایتخت روسیه در 17 نوامبر 2020، یک خبرنگار از پوتین پرسید در مورد صحت این گزارش‌ها پرسش نمود: آیا ترکیه در قبال مسئولیت برقراری آتش بس با روسیه سهیم است؟ پوتین پاسخ داد: "چه می توانم به شما بگویم؟ اینها پیامدهای ژئوپلیتیکی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است." در یک زمینه قبلی، پوتین سقوط اتحاد جماهیر شوروی را به عنوان "بزرگترین فاجعه ژئوپلیتیک قرن" توصیف کرده بود. او در این مورد نظر خود را چنین تلطیف کرد: «منظورم چیست؟ آذربایجان یک کشور مستقل است. آذربایجان این حق را دارد که متحدان خود را هر طور که صلاح می داند انتخاب کند. چه کسی می تواند این را انکار کند؟" با وجود این، مسکو از زمان فروپاشی دیوار برلین تمایل داشته جز خود روسیه سایر متحدان باکو را انکار کند. شکست این کشور در دستیابی به این هدف، نتیجه توجه دقیق آن به «حق انتخاب» آذربایجان نیست، بلکه نتیجه دیپلماسی ماهرانه باکو است.

آذربایجانی‌ها همواره استقلال از روسیه را اولویت ملی خود قرار داده اند. البته، اتخاذ چنین هدفی مخاطرات بسیاری دارد- همانطور که حمله روسیه به گرجستان در سال 2008 و اوکراین در سال 2014 نشان داد. علی‌رغم اینکه چنین مواردی در مقابل چشمان رهبران باکو قرار دارد، آنها تمام تلاش‌های مهم برای ایجاد یک سیستم رسمی تحت سلطه روسیه در میان جمهوری‌های شوروی سابق را رد کرده‌اند. به عنوان مثال، آذربایجان در اولین فرصت از سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO)، ائتلاف نظامی پس از شوروی که اعضای آن علاوه بر روسیه شامل ارمنستان، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان می‌شود، خارج شد. در حالی که باکو در سال 1993، یک سال پس از تأسیس CSTO به آن ملحق شده بود، تنها به این دلیل که عضویت در آن سازمان بهایی بود که باید برای به دست آوردن حمایت روسیه برای پایان دادن به جنگ اول قره باغ می پرداخت- جنگی که به علت حمایت روسیه از ایروان برای باکو بسیار گران تمام شده‌بود. ارمنستان نه تنها تمام استان خودمختار قره باغ کوهستانی را اشغال کرده بود، بلکه هفت ناحیه اطراف آن را نیز که هیچ ادعای تاریخی بر آن نواحی نداشت، اشغال کرده بود و تمامی ساکنان آذربایجان را که تقریباً کل جمعیت نواحی مزبور را تشکیل می‌دادند، پاکسازی قومی کرد.

 

 

گوناز تی وی

SH.A

Similar News

اخبار منتخب

Most Read