آخرین خبرها

آلزایمر هم در جای خود نعمت است ! / حامد یگانه پور

۱۴۰۳.۱۱.۲۲, ۱۴:۵۵
آلزایمر هم در جای خود نعمت است ! / حامد یگانه پور

Gunaz.tv

با صعود بی سابقه قیمت دلار و طلا در روزهای اخیر و قیمت های باور نکردنی میوه و خوراک ناخودآگاه خاطرات نیمه دوم دهه نود برای من تداعی شد . سال ۷۸ بود و پروژه ساخت یکی از  سالن های بزرگ کارخانه ای را که در مناقصه برنده شده بودیم را اجرا می کردیم . روزی خبر رسید که مالک کارخانه برای بازدید خواهد آمد لذا شریکم پیشنهاد داد یک گوسفندی را برای قربانی کردن و سپس پخش بین کارگران تهیه کنیم ‌. از این رو فوری با یکی از کارگران به بازار رفته و یک گوسفند مناسب به قیمت حدود ۶۰۰ هزار تومان خریدم .

 

اینرا از آن جهت گفتم که روز جمعه گذشته پس از مدتها هوس جگر (جیار ، بارساق) کرده بودم لذا به قصابی رفتم تا یک دست جگر گوسفندی بخرم ‌. بماند که در مراغه در پنجمین قصابی جگر موجود بود و قصابی ها دلیل آنرا کاهش کشتار می دانستند . بالاخره یک دست جگر به قیمت یک میلیون و سیصد و هشتاد هزار تومان خریدم ! آن لحظه به یاد آن گوسفند بیچاره که در سال ۸۷ سر پروژه قربانی کرده بودم افتادم . باخود گفتم نکند نفرین آن گوسفند بیچاره مرا گرفته که امروز باید دو برابر پول آنرا فقط برای خرید یک دست جگرش بدهم ؟! خوب به یاد دارم وقتی برای گرفتن پول صورت وضعیت به دفتر شرکت کارفرما در تهران می رفتم حداقل چند سکه تمام را در جیبم به همراه داشتم و جهت تشکر و اینکه پولم را سر موقع بدهند بعنوان هدیه به برخی کارمندان آن شرکت می دادم .

 

شاید باورتان نشود هر سکه تمام را حدود ۱۷۵ هزار تومان می خریدم و به یاد دارم در یکی از خریدها که قرار بود هدیه ای به کسی بدهیم دو شمش طلای کوچک با شکل ملکه سوئیس خریدم کوچک را ۴۵۰ هزار تومان و بزرگ را ۷۵۰ هزار تومان . بنا به دلایلی انس کوچک ماند . شریکم گفت آنرا تو بردار . با خودم گفتم زرنگ است می خواهد آنرا به من قالب کند ! عاقبت او هم بر نداشت نهایتا آنرا به مسئول کارگاه که تازه صاحب فرزند سوم خود شده بود هدیه دادیم ! غرض اینکه اشتباه نکنم مهر ماه امسال بود در جریان ساخت یک ملک به پول نیاز پیدا کردم لذا از یکی از آشنایان در خواست صد و پنجاه میلیون تومان قرض با پرداخت سود آنرا نمودم . ایشان گفتند من نقد ندارم و چهار سکه امانت می دهم و چهار سکه را برگردان.

 

. من بیچاره هم هر کدام را حدود ۴۱ میلیون تومان فروختم و حالا که می خواهم بر گردانم هر سکه حدود هشتاد میلیون تومان شده است ! دوستان آیا متوجه عمق فاجعه هستید ؟ صحبت از گذشت چند سال نیست بلکه از چند ماه گذشته می گویم . و یا در سال ۱۳۹۰ پروژه راهسازی حدود ده کیلومتری مسیر روستای آشان - یای شهری مراغه را تمام کرده بودم.

 

. آن روزها دلار حدود هزار تومان بود . منتظر پرداخت صورت وضعیت بودیم که گفتند پول ندارند و چون پروژه ای پر هزینه بود مجبور شدم بسیاری از ماشین آلات شرکتم را جهت تسویه حساب پیمانکاران و سایر ماشین آلات استیجاری بفروشم . بالاخره پس از یک سال و نیم و سررسید اوراق بانک توسعه اسلامی که در قبال صورت وضعیت داده بودند ما توانستیم طلب خود را وصول کنیم اما دیگر دلار اشتباه نکنم حدود سه هزار و هشتصد تومان شده بود . رفتم تا دوباره ماشین آلات سابق خود را بخرم . همه چیز چهار برابر شده بود .

 

آنجا بود که معنی حرف احمدی نژاد را که می گفت مردم ایران می گویند ( تحریم نمه نه دی ؟) را با پوست و استخوان درک کردم . سال ۱۳۹۳ بود که من ورشکست شدم و هنوز که هنوز است پس از گذشت ده سال نتوانسته ام به شرایط مالی سابق خود برگردم . بماند که بعد ها فهمیدم به غیر از تورم دیوانه وار دیگر عوامل در ورشکستگی من دخیل بوده اند ولی تا به امروز هیچ کس و هیچ اداره و ارگانی حال مرا بعنوان کار آفرین سابق و ورشکسته حاضر نپرسیده است ! شرکت من که زمانی برای ۳۰ نفر به طور مستقیم و نفراتی بطور غیر مستقیم ایجاد اشتغال نموده بود سال گذشته بخاطر بی تدبیری دولت وقت و عدم حمایت و شاید بعضا ایجاد موانعی که نمی خواهم به آن بپردازم ورشکست شده و عاقبت منحل گردید .

 

آری امروز بخاطر دلار که در آستانه صد هزار تومان و سکه که در آستانه نود میلیون تومان شدن است باید سیب زمینی را کیلویی هفتاد و شاید شب عید صد هزار تومان بخریم . هنوز بسیاری نمی دانند چه بلایی قرار است سرشان بیاید . در حال حاضر کالاهای موجود در بازار که همراه با تورم هستند با قیمت دلار ۶۰ هزار تومان به بازار عرضه شده و مردم هنوز پیه

 

دلار نود و صد هزار تومانی را به بدنشان نمالیده اند . هدف از این نوشته بازگویی خاطرات تلخ گذشته و واقعیت های پیش رو می باشد . قصد بنده اصلا ایجاد ناامیدی در جامعه نیست چرا که آن چیز که عیان است چه حاجت به بیان است .

 

گوناز تی وی

E. Y

Similar News

اخبار منتخب

Most Read