آخرین خبرها

تاریخ خزرها

۱۴۰۰.۰۷.۲۸, ۰۷:۳۶
تاریخ خزرها

Gunaz.tv

 

برگزیده از کتاب «آزر خالقی»

 

پروفسور فریدون آغاسی‌اوغلو

 

مترجم: کیومرث اسلامی

 

«آزربایجان و ایالت‌های آن مملکت خزر می‌باشد»

(طبری)

 

قبل‌از آنکه در مورد رابطه‌ی طوایف تورکانی که تحت نام خزر (Xəzər) شناخته می‌شدند و تورکان آزر (Azər) صحبت کنیم اول باید در مورد دولت خزر  و بانیان آن، مرز جغرافیایی و رابطه‌ی آنان با همسایگانشان بحثی داشته باشیم. زیرا بعضی از سالنامه‌نویسان قرون وسطا و مورخان دو قرن اخیر بدون آنکه معلوماتی در مورد طوایف خزر را که بیشتر از هزار سال را احاطه کرده و گستره‌ی بزرگ تاریخی و حرکت آنان به اراضی مختلف و تغییر آن در طول زمان را در نظر گرفته یا اطلاعی از آن داشته باشند، نظرهای اشتباهی را ارائه داده‌اند. حتی بعضی از عالمان تاریخ، طوایف خزر را آبخاز، گرجی، أرمنی (های)، اوسئتین، فین، روس و ... معرفی کرده‌اند. اما اینگونه نظرهای اشتباه که بدور از واقعیت تاریخی خزرها میباشد از علم و افکار روزمره خارج می‌باشد. و لیکن هیچ شکی در تورک بودن خزرها وجود ندارد و تنها مباحثه‌ای که وجود دارد این‌ است که آنان با کدام لهجه و شیوه‌ی زبان تورکی صحبت میکرده‌اند.

 

جای تعجب این است که، بعضی از ملت‌ها که در تاریخ ارتباطی هرچند کوچک با خزرها داشته‌اند، در صدد این هستند که خود را به خزرها نسبت دهند و عالمان روس، مجار، یهودی و دیگر ملت‌ها در تلاش رسیدن به خواسته‌ی خود می‌باشند. اما خزرهایی که از آزربایجان قدیم برخاسته و همنام و هم‌ریشه هستند را عالمان آزر فرا نمی‌گیرند. به استثنای بعضی کتابهای منتشر شده در ترکیه، ترک‌شناسان آسیای میانه نیز به مسأله‌ی خزر بی‌تفاوت هستند. در نتیجه اکنون در آزربایجان نوددرصد از عالمان تاریخ هیچ تصوری از خزرها و دولت خزر ندارند. البته، این وضعیت درنتیجه‌ی سیستم تحصیلی شوروی سابق و سیاست‌های شووینیستی بوده که از آزرها و خزرها به عنوان اقوام مهاجر و وحشی قلمداد می‌کردند. چون اگر واقعیتها نوشته می‌شد دولت تاریخی روسیه در داخل دولت خزر خیلی ریز دیده می‌شد.

 

در دوران اوج قدرت و شکوه دولت خزر حد جغرافیایی آنها با نام‌های امروزی، در غرب دریای آزاوو (Azov)، کیریم (Kırım) و رود دنئپر (Dnepr)، در شمال کی‌یئو (Kiyev)، شهر کازان، در شرق سواحل شرقی رود وولقا و در جنوب داغستان و کوههای قفقاز بوده است. در بعضی از دوره نیز بیشتر اراضی آزربایجان تابع دولت خزر بود. ائتنیک‌های مختلفی در طول عصرها زیر حکومت و نظارت دولت خزر بود و قدرت نظامی آنها به قدری قوی بود که از ملتهای دیگر که تابع آنها نبودند خراج می‌گرفتند. حتی امپراتوری بیزانس و ایران نیز به دولت خزر خراج می‌دادند. تصادفی نیست که، محقق تاریخ خئرسون، س.س. بوقوش (Boquş) در اوایل قرن پیش گفته بود: «حاکمیت خزرها در طول چند قرن از کاسپی (Kaspi) و دریای سیاه (Qara dəniz) تا دریای بالتیک را دربرگرفته بود» (278، 26).

 

تشکیل یافتن خاقانی خزر در سواحل شمالغرب دریای خزر تصادفی نیست. دریای خزر در طول تاریخ توسط تورکها  از اوغوزخان اسطوره گرفته تا بیگ‌های ساکا-قام‌أر (کیممئر)، ماننا و آلبان، خاقانی گؤک-تورک و خزر و امپراتوری چنگیزخان و امیر تیمور احاطه شده بود. تورک‌ها هزاران سال در کنار این دریا (دریاچه) زندگی کرده و دولت‌های قدرتمندی را به وجود آورده‌اند و نام این دریا در اصل از مردمانی که در سواحل آن زندگی میکرده‌اند گرفته شده است:

 

کاسپی (طایفه کاسپی)

 

خزر (طایفه خزر)

 

آلبان (طایفه آلبان)

 

کیماک (طایفه کیماک)

 

قوزغون (طایفه قوز؟)

 

باحریل-اوز (طایفه اوز)

 

قورقان (گورگان-گرگان) (قورقان بویو) و ... .

 

جالب است که، خزرها این دریا را نه به نام خزر بلکه بنام «قورقان» (گرگان) (Qurqan) نامگذاری کرده بودند. براساس منابع تاریخی، حاکم گرجی، میروان (167-123 ق.م) برای درامان ماندن از هجومات خزرها به گذرگاه دریال (دار-یول) پناه برده بود. مورخ أرمنی م. خورئناتسی (قرن 5) نقل میکند که، اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم (سالهای 193-213) طوایف خزر و بارسیل باهم از مملکت آلبان گذر کرده و داخل خاک أرمن (أرمنیه) شدند. خزرهایی که در اوایل جنگ بین ایران-بیزانس که به حاکمان آراسک (Arask) کمک می‌کردند در قرن‌های سوم و چهارم که این جنگ در خاک أرمنیه پیش می‌رفت در اصل به نیروهای بیزانس کمک میکردند و طبیعی است که راهشان از آزربایجان رد میشد.

 

خزرهایی که در تابعیت امپراتوری هون غربی بودند بعد از مرگ آتیللا (سال 454) بصورت جمعی شکل یافته و برای تشکیل سیاست مستقل فرصت بدست آوردند. حتی در سال 457 با از بین بردن استقامت‌های ساسانی آنها را به یغما برده و به خاک آزربایجان بازگشتند. همین دوره در منطقه‌ی کور-آراز (Kür-Araz) مستحکم شده و به ایلبئریا، گرجستان و أرمنییه لشکرکشی کردند.

 

ساسانیانی که از این اتفاقات به ترس و واهمه افتاده بودند مجبور به درخواست کمک از امپراتوری بیزانس شده بودند. در این زمان دولت تورک «آوار» که در قلب اروپا تشکیل شده بود خزرها را به تابیعت خود درآورده بود. تابع بودن خزرها به دولت آوار در این مدت این فرصت را به قباد (531-488) شاه ساسانی داد که در مقابل خزرها به استحکامات خود افزایش دهند. براساس برخی از منابع، گویا این استحکامات تا دربند تشکیل شد. و لیکن منظور از این دربند یادشده گذرگاهی در شمال آزربایجان است یا اینکه گذرگاهی در جنوب دریای خزر، هنوز درحال مباحثه است. قابل ذکر است که در اواسط قرن پیش ب. دورن (B.Dorn) معلومات طبری را در مورد خزرها اینگونه نقل می‌کند: «دربند در قبل از اسلام شهری بین ری و اراک بوده است» (13،28).

 

 می‌بینیم که منابع بطور مستمر تشکیل خزرها را از قرن‌های قبل از میلاد تا شروع اسلام را در آزربایجان نشان می‌دهد. در اواسط قرن هفتم با لشکرکشی خلافت عباسی خزرها به اجبار از رود کور به بالا و سپس بالای دربند کشیده شدند. اما در دوره‌ی اسلام نیز آنها خاک آزربایجان را ترک نکردند. در جنگ‌های بین عرب و خزر چند منطقه در شمال رود آراز و قسمتی از گرجستان تابع خزرها بودند. البلازری می‌نویسد، زمانی شهر شامخور دوباره برپا شد وخزرها در آن مسکون شدند (1، 599). همین مورخ که قبه‌له (گبله) (Qəbələ) را شهر خزر می‌نامد قید کرده است که، میروان در سال 737، 40هزار خزر را در میان سامور-شابران اسکان داده است. اگر نامگذاری خزرها بنام سابیر (Sabir)  از طرف برخی از طوایف تورک‌ها (المسعودی) و همان زمان زندگی صدهزار خانوار سابیر در منطقه آران-شیروان را در نظر بگیریم (2، 171)، به اهمیت فاکتور خزر در تشکیل تورکهای آزر پی می‌بریم.

 

درست است که بانیان دولت خزر از سلسله‌ی خاقانی گؤک-تورک و از نژاد آشینا (Aşina) بودند، اما بطور کلی خزرها قبل از میلاد برخاسته از حوزه‌ی دریاچه‌ی اورمیه (Urmu gölü) و از طایفه‌ی بارسیل-آزر (Barsil-Azər) بوده و ساکنان اطراف دریای خزر تورکها بودند. خزرها تا موقع تشکیل دولت مستقل تحت تابعیت حکومت‌های تورک ساقات (اسکیت)، هون و آوار بودند. و در زمانهای مختلف همراه با آنها و یا مستقل در لشکرکشی به اراضی آلبان، ایبئر و ارمن دیده شده‌اند.

 

بعد از آتیللا امپراتوری هون به قسمت‌های مختلفی تقسیم شد. یکی از این قسمت‌ها متفق دولت آوار یعنی خزرها بودند. در این دوره‌ها خاک خزرها درسواحل شمالی دریای خزر مرز غربی امپراتوری گؤک-تورک را تشکیل می‌داد. به همین دلیل، خزرها از اوایل برای همان دولت به عنوان نماینده‌ی گسترش ارتباطات تورک-خزر در غرب و گسترش دولت خود تلاش می‌کردند. خواسته‌های خزرها از سال 558 به واقعیت پیوست. و با مرکزی کردن امکانات و سیاست و اتحاد بیگ‌های منطقه مؤفق به تشکیل دولت شدند. بعد از سقوط امپراتوری گؤک-تورک در سال 630، در دشت‌های جنوب روسیه‌ی امروزی امپراتوری قدرتمند خزر تشکیل یافت.

 

در اطراف خزرها قسمتی از اتحاد طوایف تورکها در سواحل جنوب و غرب دریای خزر، قسمتی دیگر هم طوایفی از بازمانده‌های ساکا، هون و آوارها بودند: قام‌أر (Qamər)، کابار (Kabar)، کئدار (Kedar)، گؤگ‌أر (Gögər)، آقاچ‌أری (Aqaçəri)، هون (Hun)، آغ هون (Ağ hun)، قارا هون (Qara hun)، حایلان‌تورک (Haylanturk)، ساراقور (Saraqur)، اوتی‌قور (Utiqur)، کوتریقور (Kutriqur)، بولقار (Bulqar)، ساویر (Savir)، و ... . ایوسیف (İosif) خاقان خزر که دین یهودی را قبول کرده بود نیز در نامه‌ای که نوشته است نزدیکان نژادی و طایفه‌ای خزرها را بر شمرده است، دو مورد از آنها بصورت کامل در نامه قابل خواندن هستند:

 

اوقور، تورایس، آوار، اوقوز

 

بیز. 1، ت.ر. نا، خزر، یانور،

 

بولقار، ساویر (18، 7).

 

 

Uqur, Turis, Avar, Uquz,

 

Biz.1, T.r.na, Xazar, Yanur,

 

Bulqar, Savir (18,7).

 

طبیعی است که، ترکیب دولت خزر فقط متشکل از طوایف تورک نبود، در داخل مرزهای گسترده‌ی امپراتوری طوایفی با زبان‌های دیگر نیز در ارتش و دیگر سازمانها جا داشتند. چون دولت خزر بعدها مانند ایالت‌های طوایفی تورکان، ملت‌های دیگر را نیز وارد این اتحادیه کرد. در شهرهای بزرگ خزر تاجران، صنعتکاران و در داخل عموم مردم همراه با زبان آزر (خزر)، زبان‌های قفقازی و یهودی و دیگر زبانها نیز کاربرد داشتند، برای اینکه، ملتهایی که دولت خزر به ترکیب خود گرفته بود آزادی دین و زبان داده بود. گفتنی است که سلجوقیان که چند قرن بعد از داخل خزرها برخاسته و از تورکمنستان به سمت آناتولی رفتند نیز این رسوم را با خود به آن سرزمین منتقل کرده‌اند.

 

در منابع تاریخی از حاکمیت دوگانه‌ی دولت خزر نقل شده است. در اصل، خاقان بزرگ بر سر دولت خزر قرار می‌گرفت. خاقان در کارهای روزمره‌ی دولت دخالتی ندارد، فقط موقع قانونگذاری و تغییر محلشان دیده می‌شد و اجازه حذف قوانین را نمی‌داد. خاقان‌ها هر چهل‌سال یکبار انتخاب می‌شدند. سمبل و نماد دولت بود و از طرف ملت مقدس شمرده می‌شد. در داستان‌های «دده قورقود» بیاندورخان پسر قامقان صاحب این مقام است. بر اساس معلومات استخری، حاکمیت خاقان تشریفاتی بود و به عنوان شخص مقدس در آیین‌ها دیده میشد. ابن‌فلدان می‌نویسد:

 

«به حاکم خزرها خاقان گفته می‌شد. هر چهارماه یکبار برای گشت و گذار بیرون می‌رفت. به ایشان خاقان و به وکیلشان خاقان‌-بیگ گفته می‌شد» (30، 76).

 

مدیریت کارهای داخلی و خارجی و ارتش برعهده‌ی خاقان-بیگ بود. به احتمال زیاد ایوسیف (İosif) هم در مقام خاقان-بیگ بوده، زیرا در جایی از نامه‌ای که نوشته با اینکه به نامش اشاره نکرده، با ایهام به مقام خاقان بزرگ برخورد می‌شود. و از انتقال وظیفه‌ی خاقان-بیگ به صورت ارثی از پدر به پسر صحبت کرده و قبل از خودشان کسانی که به این مقام رسیده‌اند را برشمرده است. در منابع مختلف تاریخی مقام‌هایی که در دولت خزر رایج بوده را با عنوان‌های- یابقو (Yabqu)، شاد (Şad)، بیگ (Bəy)، تارخان (Tarxan)، ائلتبار (Eltəbər)، تودون (Tudun) تقدیم می‌شود.

 

در اثرهای تاریخی بیشتر در رابطه با دین خزرها نوشته شده است. در داخل جامعه‌ی خزر چهار نوع دین- تئنقری‌چیلیک (Tenqriçilik) (خداپرستی، یکتاپرستی)، مسیحیت، یهودی، اسلام اشاره شده که همیشه در کنار هم بدون مشکل زندگی کرده‌اند. دین اساسی تورکهای خزر تانری‌چیلیق بود. خاقان بزرگ هم رهبر معنوی جامعه حساب می‌شد. تغییر دین برای خاقان غیرممکن بود. اما در بعضی از مناطق، بیگ‌ها و خاقان‌بیگ در تغییر دین خود مختار بودند.

 

دین یهودی در میان خزرها از اواسط قرن هشتم پخش شد. که در نامه‌ی یادآوری شده خاقان-بیگ ایوسیف آنرا قبول کرده است. که براساس تحقیقات گسترده ش. کوزغون در اثری از خود به‌نام «تورکهای خزر و کارای»، خزرهایی که دین یهودی را قبول کرده‌ بودند به عنوان کارای یاد می‌کند (148، 27).

 

بعدها در مملکت خزرها، دین اسلام در میان تورکهای خوارزم که ارتشی بودند نیز جای گرفته بود. براساس نوشته‌های ابن فدلان، در پایتخت خزرها، شخصی از طایفه‌ی خیز (Xız) برای مسلمانان رهبری می‌کرد (173، 2). قابل ذکر است که اگر مورخ اسم این طایفه را درست نوشته باشد، میتوان گفت که نام منطقه‌ی خیزی (Xızı) باید از منشأ همین طایفه باشد. تک‌آللاهلیق (تک‌خدایی، یکتاپرستی) هم از دین قدیم تورکها یعنی تانریچیلیق، تئنقری‌چیلیک (خداپرستی) نشأت گرفته بود. امین الراضی براساس منابع قید کرده است که، خزرها شب و روز باد، خاک، آسمان و دیگر قدرتهای طبیعت را مقدس شمرده و عبادت می‌کنند. «فقط، خدای آسمان از دیگر مقدسات بزرگتر و والاست» (30، 70، 139). ابن فدلان هم در راهی که به مملکت خزر میرفت در یکی از روستاهای تورکمن که با اصطلاح تانری برخورد میکند را به عنوان الله تعبیر میکند (30، 31). تورکها خودشان را فرزند طبیعت دانسته و معتقد بودند که هر یک از هستی  طبیعت یک صاحب و الهه‌ای مخصوص دارد. اما صاحب تمامی دارایی طبیعت تئنقری-خان بود. آنها به واسطه‌ی قام‌ها (شامان‌ها) آیین‌های خود را اجرا می‌کردند. تئنقری (در سومرها دینقیر) شکل دیگری از اصطلاح خداست و سمبل آن یعنی آسمان (گؤک) بود.

 

دولت خزر در اواسط قرن دهم در حال سپری کردن سالهای آخر حکومتش بود. در یک طرف از سواحل دریای خزر در داخل جامعه‌ی تورک حاکمیت سلجوقی درحال شکل‌گیری بود و در طرف دیگر دولت خزر سیاست جنگی و دیپلماتیک با خلافت عربی نقش کمرنگی به خود گرفته بود. در شمال قدرت روس‌ها رو به افزایش بود و به حدود خزرها هجوم می‌کردند. از طرف شرق نیز طوایف کومان-قیپچاق در حال قدرت گیری بود. همچنین در داخل حاکمیت نیز اختلافات در حال تشدید بود که ضرباتی را وارد دولت می‌کرد. 

 

خزرها دیگر بدون دولت وارد هزاره‌ی جدید شدند.  برخی از طوایفی از تورک‌ها که در اراضی گسترده‌ی امپراتوری خزر زندگی می‌کردند بعداز آمدن کومان-کنگر-قیپچاق (که از یک نسل بودند) به آنها پیوسته و به زبانشان شیوه‌ی قیپچاق نیز علاوه شد. طایفه‌ی مسیحی قاقااوز (Qaqauz) در مولداوی و لهستان، طوایف مسلمان کوموک (Kumuk)،قاراچای-بالکار با طوایف فقفاز زبان‌ (چچن، اینقوش،  آبخاز، آوار، لاک، دارگین، کاباردین، آدیق، چرکز و..) که در ترکیب دولت خزر بودند در میان خزر-آزاق-قارادنیز (دریای سیاه) و دامنه‌های کوههای قفقاز شمالی زندگی می‌کنند. قسمتی از خزرهای یهودی در کریم (Krım) ساکن شدند و در طول قرن‌های 16-11 در ایتالیا با نام خازاریا//قازاریا (Xazariya, Qazariya) شناخته می‌شدند. قسمتی از آنان نیز با نام کارای (کاراییم) در لهستان و لیتوانی ساکن هستند. قسمتی از خزرهای یهودی به مناطق شمالی آزربایجان بازگشتند. تورکمن‌‌های خزر نیز که در مناطق  اطراف آرال زندگی می‌کردند واز نسل یابقو بودند نیز امپراتوری سلجوقی را تشکیل دادند. جمعیت خزر از آزربایجان تا آناتولی پخش شده بودند. بسیاری از نام آنها در تورکیه هنوز هم باقی مانده است:

 

در وان- خازارا ( قارابویون)، خازار (کیرک جالی)

 

در ترابزون- خزرقراد (ایکی دره)

 

در کارس- کیچیک خزریان (کیچیک سوتلوجه)

 

در کایسئری و بین‌گؤل- خزرشاه،

 

در ائلازیق- خازار (پلیاژکؤی)، خازار گؤلو (175، 27).

 

با این حال، دولت خزر از بین رفت، و تورک‌های خزر نیز با نامهای مختلف به زندگی خود ادامه دادند. به همین خاطر، یاد کردن از آنها در کتابهای تاریخ به عنوان «ملتهای گمشده» درست نیست. و نمی‌توان با عالمانی که منشإ آنها را نامعلوم میخوانند راضی شد.

 

منشإ خزرها معلوم است- آنها تورک هستند. اما در مورد اینکه سرزمین اصلی آنها کجاست میتوان مباحثه کرد. در قرن هفتم ائفئسلی ایوآن (Efesli İoann) نام این سرزمین را اسکیت معرفی می‌کند، یعنی اراضی دولت خزر را نشان می‌دهد. مورخ بیزانسی فئوفان نیکیفور (Feofan Nikifor) هم از خزرها به عنوان ملت بزرگ یاد کرده و می‌نویسد که آنها از برزیلیا برخاسته‌اند. بعضی از محققین براساس تاریخ البلازری نشان می‌دهند که در بالاتر از دربند شهری به‌نام آل-بارشالیا که همان شهر واراچان آلبان است. در داغستان امروزی روستای باشلی را واراچان قدیم، و قدیم‌تر از آن برازیلیا نام داشته است. به احتمال قوی منظور نیکیفور از برازیلیا همان داغستان شمالی می‌باشد. زیرا که، در آن اراضی طایفه‌ی تورک بارسیل هم زندگی کرده‌اند. درست است که در برخی از منابع تاریخی از بارسیل‌ها به عنوان طوایفی از هون و بولقار معرفی می‌کند، لیکن م. خورئناتسی (M. Xorenatsi) از اتحادیه‌ی خزر-بارسیل نیز سخن گفته است. در تاریخ خزرها هرقدر هم به زمانهای دورتری برویم ارتباط آنها با آزربایجان بیشتر هم میشود.

 

محقق باستانشناسی مدنیت خزرها در منطقه‌ی قفقاز س. آ. پلئتئنئوا (Pletneva) می‌نویسد که، نزدیکی رود آکتاش قلعه‌ی آزر (خزر) صده‌ی دوم ق.میلاد- تا صده‌ی نهم ب.میلاد که متفاوت از بقیه‌ی مدنیت‌ها مشخص است (29، 18). اثراتی که از زبان خزرها باقی‌مانده نیز محل خاستگاه آنها را مشخص می‌سازد.

 

نزدیکی این زبان به بولقار، چوواش، یا اوغوز، قیپچاق هنوز هم در علم تورکولوژی مورد مباحثه قرار می‌گیرد. برخی نیز زبان آنها را به عنوان زبان چوواش نیز می‌شناسند (Minorski, Bartold). اما اگر نوشته‌هایی (Tanqri,Tenqei)  با کمتر تفاوتی که منابع به ما رسانده‌اند را در نظر نگیریم، کلماتی  که از زبان خزرها باقی مانده با زبان تورکی امروزه فرقی نمی کند:

 

اسم اشخاص- بولقاچی، آوچی، پاپاچی، بارچیل، چیچک، سیتیت

 

عناوین- خاقان، خان، بیگ، ایلتئبار، تارخان، تودون، یابقو

 

کلمات دیگر- تئنقری‌خان، آک (آغ)، ساریق، باتاتور، چؤپچو و.. .

 

Similar News

اخبار منتخب

Most Read